افکار من

اولين سرود ملي ايران در زمان ناصرالدين شاه

ساخته موسيو لومر فرانسوي و شعر بيژن بيهقي

اجراي جديد توسط اركستر ملل ايران

 

http://www.ysm.ir/newsite2.php10233=1/first.htm

+نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,ساعت20:45توسط یاشیل | |

دوباره میسازمت وطن اگرچه با خشت جان خویش

ستون به سقف تو می زنم اگرچه با استخوان خویش

دوباره می بویم از تو گل به میل نسل جوان تو

دوباره می شویم از تو خون به سیل اشک روان خویش

دوباره یک روز روشنا سیاهی از خانه می رود

به شهر خود رنگ می زنم ز آبی آسمان خویش

اگرچه صد ساله مرده ام به گور خود خواهم ایستاد

که بر درم قلب اهرمن ز نعره ی آنچنان خویش

هنوز در سینه آتشی به جاست کزتاب شهله اش

گمان ندارم به کاهشی ز گرمی دودمان خویش

دوباره می بخشیم توان-اگرچه شعرم به خون نشست-

دوباره می سازمت به جان اگرچه بیش از توان خویش

(سیمین بهبهانی)

+نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,ساعت20:25توسط یاشیل | |

   

1-دستانی که کمک می کنند پاکتر از دستهایی هستند که رو به آسمان دعا می کنند.

    


ادامه مطلب

+نوشته شده در دو شنبه 26 دی 1390برچسب:,ساعت19:27توسط یاشیل | |

چه تنگنای سختی است که یک انسان یا باید بماند یا باید برود و این هر دو اکنون برایم از معنی تهی شده است و دریغا

که راه سومی هم نیست...

"بشر"عبارت است از یک تردید.یک نوسان دائمی و آواره ای بی سامان در هیچستان نامعلوم برزخ.

آن امانت که خدا بر زمین و آسمانها و کوه ها عرضه کرد و از برداشتنش سرباز زدند همین است:نه عشق است و نه

معرفت و نه طاعت..مسئولیت ساختن خویشتن است..

 

+نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت11:50توسط یاشیل | |

 

قربانگاه عاشقان و فرات (متن مجری)

کربلا مسلخ عشق و قربانگاه عاشقان و مشهد شهدا است،

 

 

بزرگ شهیدانی که هیچ شهیدی در عظمت و بزرگواری به پایشان نمی رسد.

این سخن را درحق حریم حماسه ها و در فضل تربت پاک کربلا، و آن ستایش را درحق شهیدان عاشق وبی نظیر نینوا، مولای پارسایان، امیر مؤمنان علی علیه السلام فرموده است . قربانگاه عاشقان و فرات (متن مجری)

 

و این پیشگویی را پیشوای پاکدلان زمانی فرمود که گرفتار جنگ صفین بود و میان جنگ صفین و حماسه‌ عاشورا بیش از بیست سال فاصله است.

 

امام باقر علیه السلام از پدرش امام سجاد علیه السلام نقل می کند که وقتی امیر المؤمنین علیه السلام از کربلا عبور می کرد، در توصیف آن سرزمین فرمود:

قربانگاه عاشقان و فرات (متن مجری)

این جا قربانگاه عاشقان و مشهد شهیدان است شهیدانی که نه درگذشته مانند آنان وجود داشته و نه در آینده وجود خواهد داشت.

 

چه خوشبویی ای خاک! قومی از تو، در روز قیامت به پا خواهند خواست که بدون حساب و بی هیچ درنگی به بهشت خواهند رفت.

قربانگاه عاشقان و فرات (متن مجری)

 

گاهى «جغرافیا»، گویاى یک تاریخ است.

گاهى قطعه‏اى زمین، حامل یک «فرهنگ» است.

قربانگاه عاشقان و فرات (متن مجری)

گاهى نهرآبى، دیوار دیارى، ستون مسجدى، بقایاى شهرى، رد پایی، نقش دیوارى و .. در بر دارنده یک دنیا خاطرات تاریخى تلخ و شیرین است، رواق تاریخ ‏و آینیه حوادث است.

 

فرات، از اینگونه نهر هاست و آب فرات، در قاموس فرهنگ شیعه، بار معنوى و محتواى فرهنگى دارد و راز دار بزرگ و مقدسى است که امواجش، حماسه کربلا و آن تشنگی ها، ایثارها، حماسه ‏ها، قهرمانی ها و ایمان ها را به یاد ها مى‏آورد.

 

دجله و فرات، تاریخ مجسم و روان است. تاریخ امت اسلام، بر امواج این دو رود همیشه جارى ثبت است.

 

آب فرات و خاک کربلا، هر دو یاد آور عاشوایند.

و هر دو ، در الهام ‏بخشى، موثر و کار ساز، و هر دو، مورد تشویق و ترغیب اهل بیت و ائمه، و هر دو، مقدس و مبارک و عزیز.

+نوشته شده در شنبه 24 دی 1390برچسب:,ساعت11:34توسط یاشیل | |

بنويسيد به ديوار سكوت ، عشق سرمايه هر انسان است. بنشانيد به لب ، حرف قشنگ ، حرف بد وسوسه شيطان است. و بدانيد كه فردا دير است. و اگر غصه بيايد امروز، تا هميشه دلتان درگير است. پس بسازيد رهي را كه كنون ، تا ابد سوي صداقت برود ، و بكاريد به هر خانه گلي ، كه فقط بوي محبت بدهد

 

تو کجایی سهراب؟آب را گل کردند.چشمه ها را بستند....و چه هایی که به دل ها کردند..صبر کن ای سهراب قایقت جا دارد؟من هم از همهمه ی داغ زمین بیزارم..............


+نوشته شده در پنج شنبه 22 دی 1390برچسب:,ساعت18:20توسط یاشیل | |

از آن ابتدای فهم و شعور در گوشمان خواندند:نیک و بد.خدا و شیطان.از اینکه سعی کنیم همیشه خوب باشیم و از شیطان دوری کنیم..اینها را شنیدیم و بزرگ شدیم.همه خوب بودیم با قلب و روح پاک و بچه گانه فکر می کردیم شیطان چیزی دور از ما و برون ز ماست.وقتی چرخ دنده های زمان به حرکت افتاد و زندگی سرعت گرفت آموزه های دوران کودکی هم رو به خاموشی گذارد..و ما شدیم عصای دست شیطان بی آنکه خود بدانیم این رایحه ی دل انگیز ساقی همان است که روزی...

 

نظم نوین جهانی و مدرنیته یعنی خیلی راحت در ایران امروز همینجا درست بیخ گوش خودت رو ببین..دخترو پسر بی حدو مرز دست در دست هم.هر بچه ی پاک مادرزاد 1 گوشی با خط ایرانسل در دست و عکس و فیلم های مبتذل تو حافظه اش.همه س نگاه ها هیز و با قصد و غرض.خودخواهی بیدادگر حکم دهنده ی فقر و فساد و خودفروشی و عضو فروشی ومواد فروشی و هزار درد ناگفته ی دیگه.فیلترینگ سایت های ایرانی فقط و فقط شامل سایت های سیاسی و آگاه کننده ست نه سایت های خصوصی و حمایت شده و منحرف گر و چت و...که هر روز خدا بحث های پست و ضداخلاقی توشون داغه و آدم بی اراده مورد حمله ی این امواج مخرب قرار میگیره.تو همین تبریز خودمون 1 جایی نزدیک عباسی و ایده لی و طرفای کوه عون بن علی(عینالی داغی)1 زیرگذره که آدمای شیشه ای و هروئینی و خمار با اجازه ی پلیس!اونجا تجمع میکنن و به عشق و حال و بدبختی شون میرسن.....بازار آدم دزدی و قاچاق عضو هم داغ داغه..

 

برای تو می نویسم.جوونی که سرتو مثل کبک کردی زیر برف و حوادث دنیای اطرافت هیچ ربطی به تو نداره..برای تو که همه ی وقتتو با گوشی و نت و آهنگ و چی و چی می گذرونی..برای تو که یادت رفته زندگی.اخلاق.معنویت..برای تو می نویسم که بدونی کشورت تیکه پاره شد و تو نفهمیدی.جنگل های حیران تبدیل به جاده و منطقه ی جولان سپاه شد و تو نفهمیدی.همسایه ات از درد بی پولی تن فروش شد و تو نفهمیدی.کمر پدر پیرت از مخارج زندگی شکست و تو نفهمیدی..تو که فقط مد و عشق و محدوده ی خودت رو می بینی و چشماتو بستی.تو که برات مهم نیست کارت شارژ 1000 تومنی رو 1200 قالب کنن بهت.تو که زبان مادریتو از یاد بردی و واسه کلاسشم که شده چندتا کلمه ی خارجی تو دهنت می چرخونی.تو که...اسیر عشق و نیاز و هوس هاتی..بیدار شو و بدون که همین مثلا عشق حربه ایست برای اسارتت..بدون که اسیری در زندانی که نه میبینیش نه می شنویش نه لمسش می کنی..1 بار بنویس فراماسونری.نظم نوین جهانی.عرفان حلقه و search کن.فقط 1 بار بخواه که بیدار شی...

 

تو دانشگاه(سراسری تبریز-آذربایجان جاییکه من می خونم)فضا اونقدر پاکه که دلت می خواد تو اون فضا غرق شی.اتحاد و یکپارچه گی.مهربونی.زلالی قلب و روح آدما.پاکی رابطه ها.رنگ آبی قلب و وجود دور و بریات اونقدر هست که 1شبه پاک کنه وجودتو از همه ی زشتی ها.ولی هم وطن گلم با دست خالی با ناآگاهی با اسارت بی هدف بی برنامه.بی خیالی نمیشه کاری از پیش برد.پامو که می ذارم تو شهر تو جامعه بین آدما انگار چشمام بازه.باز باز..بدی هارو کینه و نفرت و سودجویی و سوءاستفاده و خودخواهی و غرور و تکبر و فخر و چاپلوسی و دورویی و رذالت و شیطان مداری و هزارتا خصلت پست تر از حیوانی رو می بینم و بهم می ریزم.افسوس می خورم برای....عمر و سرمایه و جوانی و پاکی به تاراج رفته ی مردم کشورم.مردم این سرزمین...

 

آریایی ها و ایرانیان باستان به شجاعت.پاکی.نیک سیرتی.دلاوری.حیا و فرهنگ و دین و ادب و....آراسته بودند.دیرگاهیست که آراستگی را در رذیلت می بینیم...فرهنگ و تمدن و ایرانمان به تاراج رفته دوست من و ما دیرگاهیست که در خواب زمستان در تابستان...خفته ایم...

 

خدا از روز ازل برنامه ی زندگیم را نوشت و داد به دستم و گفت:بنده ی من این نقشه ی راهنمای جایی که میری.گمش نکن.....و امروز دین دست و پاگیرته.حلال و حروم سیری چند؟..خداجون دوست داریم ولی....!!قرآن رو قفسه خاک گرفته.تو خونه 1 مهر و جانماز پیدا نمیشه.از وضو گرفتن فقط اسمش به گوشمون خورده.ماه رمضون روزه می گیریم اونم واسه کلاسش!آخه روزه گرفتن تو این ماه مده!تو ماه محرم میریم عزاداری دوست پسرمون دوست دخترمونو ببینیم یا دنبال سوژه ی بکریم واسه وقتای بیکاری...دسته ی عزاداری رو تبدیل به رقص کردی!میکنیم و ککمونم نمی گزه.صدای طبل بجای نماد عزا تبدیل میشه به دالامب دولومب عروسی و ما از خدامونه...امام حسین و 72 تا از یارانش 1000 و خورده ای قرن پیش مردن! لا مذهب گریه نمی آد که..........

 

فکر می کنیدخدا کجای این دنیاست؟

 

خدایا...کودکان گل فروش را می بینی؟مردان خانه به دوش..دخترکان تن فروش..مادران سیاه پوش..کاسبان دین فروش..محراب های فرش پوش..پدران کلیه فروش..زبانهای عشق فروش..انسانهای آدم فروش..همه را می بینی؟می خواهم یک تکه آسمان کلنگی بخرم.دیگر زمینت بوی زندگی نمی دهد...............................

+نوشته شده در یک شنبه 18 دی 1390برچسب:,ساعت18:41توسط یاشیل | |

شکست را بهانه کن..بهانه ای برای باور..بهانه ای برای بودن برای زندگی..

آن هنگام که برمی خیزی بدان که...وجود تو افسانه ای ست در دستان زندگی و این افسانه گاهی تلخ گاهی ملس

گاهی شور گاهی تا عمق وجودت پرشور و دلت می خواهد تا به بلندای وجود تو یکه تاز عرصه ی زندگی باشی.

+نوشته شده در دو شنبه 12 دی 1390برچسب:,ساعت1:53توسط یاشیل | |

خداوندا..اگر روزي بشر گردي ز حالم باخبر گردي پشيمان مي شوي از

قصه ي خلقت از اين بودناز اين بدعت..خداوندا نمي داني كه انسان بودن و

ماندن در اين دنيا چه دشوار است..چه رنجي ميكشد آنكس كه انسان است

و از احساس سرشار است..(دكتر علي شريعتي)

+نوشته شده در جمعه 2 دی 1390برچسب:,ساعت13:30توسط یاشیل | |

يلدا يعني يادمان باشد زندگي آنقدر كوتاه است كه 1 دقيقه بيشتر با هم بودن را بايد جشن گرفت..

+نوشته شده در جمعه 2 دی 1390برچسب:,ساعت13:24توسط یاشیل | |

«یلدا» درازترین شب در سرد‌ترین فصل سال است. در این شب دردها نیز سنگین‌تر و تاب‌سوزتر است، همچنان که می‌توان بر گرما و شادی آن نیز افزود.
 
آفتاب: سید محمد خاتمی، رییس‌جمهور سابق کشورمان در پیامی در آستانه شب یلدا آورده است: در این سردترین و درازترین شب یاد «کودکان کار و انسان‌های بی‌خانمان و سرگشته که بر بستر زمین سرد با رو انداز آسمان فسرده به سر می‌برند» از اهتمام و اهمیت جدی برخوردار است و چه خوب که همگان به فکر این عزیزان باشم و گامی در جهت رهایی از آنان از این وضعیت تلخ و کاستن از رنج و سرما و بی‌خانمانی آنان و گرم کردن زندگی‌شان برداریم.»

متن این یادداشت را در ادامه می‌خوانید:


ادامه مطلب

+نوشته شده در جمعه 2 دی 1390برچسب:,ساعت12:36توسط یاشیل | |